ارزش های یک هدف اقتصادی جهت حداکثر کردن پیشرفت های مادی به عنوان هدف اقتصادی تمدن غرب منجر شده اند.
هدف تئوریک اسلام رسیدن به فلاح (موفقیت جاودانی)، و رضا (رضایت خداوند) با فعالیت در چهارچوب قوانین خداوند و پذیرش یک سبک زندگی متوسط و متعادل می باشد.
ارزش ها و اهداف بالا منجر به هنجارها و رفتارهای اجتماعی/اقتصادی ویژه ای می شوند .
در اسلام، دارایی و فعالیت های اقتصادی به چشم ابزاری برای تعدیل زندی و نه هدف نهایی و اساسی زندگی، نگاه می شود. اعتقاد به زندیگ پس از مرگ یک فیلتر اجتماعی و یک توافق عمومی و احساس مسئولیت در برابر فعالیت های هر فرد از جامعه در ایندنیا بوجود آورده است (چپرا، ۱۹۹۲، جهانگیر، ۱۹۹۹) بنابراین تقدم عدالت اجتماعی احتمالا مهمترین موضوع تمرکز سیستم اقتصادی اسلامی می باشد که در تقابل با تقدم سوددهی در سیستم های کاپیتالیسم می باشد. شریعت چهارچوب ها و خط مشی هایی منعطف اما خیلی موشکافانه برای رفتار اقتصادی و اجتماعی ارائه کرده است.
برای فعالیت های اقتصادی درباره این که چه قراردادهایی را می توان بست و چه قراردادهایی را نمی توان بست. خط قرمزهای قرارداده شده است برای مثال، بهره و ربا ممنوع است این امر به همراه قوانین موفقیت آمیز مربوط به ارث رسیدن اموال، باعث کاهش تمرکز سرمایه و دارایی شده است اگر چه اسلام ارزش یابی بازار و قیمت گذاری را تشویق می کند اما باید اطمینان حاصل شود که بازار مربوط واقعا رقابتی است و دارای شفافیت اطلاعاتی می باشد با این حال بازار حاکم مطلق نیست و تنها مرجع تعیین کننده تخصیص و توزیع منابع مسلمین به شکل صحیح نمی باشد در اینجا دولت می تواند و باید هنگامی که توزیع منابع به درستی صورت نمیگیرد دخالت کند و مانع انحراف آن به سمت تولید کالاهای لوکس شود. اسلام یک ترکیب دارایی عمومی و خصوصی را توصیه می کند و از بخش بخش های داوطلبانه مردم (اوقاف) برای بهبود و رفاه اجتماعی در مقایس با دولت های غربی استفاده می کند (صدیقی، ۱۹۹۶) البته اوقاف توسط سیستم ذکات (یک مالیات مذهبی بر دارایی و درآمد) پشتیبانی می شود که برای افراد فقیه حقی را در دارایی های افراد ثروتمند قائل است و به عنوان یک مکانیسم توزیع دوباره ثروت و دارای عمل می کند رفاه اجتماعی در اسلام دارای مفهومی می باشد که هر دو دنیا (این دنیا و آخرت) را در بر می گیرد لذا دستیابی به رفاه روحی و روان، اجتماعی و خانوادگی حداقل به اندازه رفاه اقتصادی علم یم باشد گرفتن مالیات، در کنار گرفتن ذکات اجازه داده شده است اما توسط دانشمندان اسلام توصیه نمی شود با این حال در تاریخ اسلام، دولت های خودکامه مالیات های سنگین از مردم می گرفتند. با این حال، سیستم مالیات گیری در تاریخ اسلام، در مقایسه با امپراطوری مستبدانه رم (هم پیش از مسیحیت و هم پس از آن) و پادشاهی ایران، مانند پشت بوده است (تامسون و رحیم، ۱۹۶) در فعالیت، این هنجارها و رفتارهای اقتصادی / حقوقی و اجتماعی کاربردهای در حسابداری دارند. این امر در نمودار ۴-۲ نشان داده شده است.
ارزش ها و هنجارهای اقتصادی جوامع متفاوت، با توجه به اهداف، کاربران ویژگی های شناختی و ارزیابی و نوع اطلاعات افشا شده، نیازمند سیستم های حسابداری متفاوتی است تا با جهان بینی آن ها هماهنگ باشد حسابداری مرسوم به بازار سرمایه و سود سرمایه گذاران و سود وام دهندگان متمرکز است کاربران آن دلالان بازار (محتکران سفته بازها، زمین خواران) و وام دهندگان نزول خور هستند که در جامعه اسلامی جایی ندارند، حسابداری مرسوم تنها رخدادهای پولی و قابل اندازه گیری را با استفاده از هزینه های تاریخی شناسایی و ثبت گزارش می کنند.
از طرف دیگر، سیستم حسابداری اسلامی ، اطلاعاتی را ارائه خواهد کرد، که مسلمانان و دیگر شهروندان جامعه اسلامی را تشویق خواهد کرد که به گونه ای رفتار کنند که منطبق با شریعت می باشد این امر باعث می شود که با شناسایی و اندازه گیری رخدادهای اقتصادی مسئولیت خود را در برابر خدا انجام داد. این امر نباید یک حالت خیلی آخرت گرایانه ایجاد کند ب گونه ای که زندگی دنیوی مسلمانان پوچ و بی معنی شود.
سیستم های حسابداری در سازمان های اسلامی باید به جای ایجاد تعارض بین گروه های ذینفع نظیر آخر که در سیستم های مدیریت و بودجه بندی مرسوم بندی می دهد. به شفاهیت و انسجام اطلاعات و انجام امور بیافزایند.
جهان بینی شریعت اسلام نیازمند یک سیستم حسابداری خواهد بود که اهداف آن (رفاه اجتماعی براساس قوانین و دستورات اسلام) واحدهای اندازه گیری آن (غیر پولی، کیفی، مقادیر وزنی) اندازه گیری و ارزشیابی (ارزش جاری) سرمایه گذاران (جامعه، انجمن، کارکنان، دولت، علما، وام دهندگان، مالکین) و افشای اطلاعات (اجتماعی، محیط زیست، تضاد با شریعت) در آن با سیستم حسابداری مرسوم متفاوت است و برخواسته از ارز شهای خاص خودش است.
مفهوم هزینه، جریانات نقدی و ارزش سهام، تاکید بر سود و ارزیابی پولی، حتی تعهدات و موفقیت شرکت ها باید از دیدگاه اسلامی مورد بازنگری و بررس مجدد قرار گیرند و برخی از این مفاهیم را باید پس زد و از سیستم خارج کرد. برخی از این موارد به طور عمیق تر در فصل ۳ و ۵ و ۶ توضیح داده شده اند.
به طور خلاصه، حسابداری اسلامی می تواند امور اداری را در موسات اسلامی نظیر مسئله مدیریت ذکات، مشارکت اسلامی، شرکت های اسلامی، با نک های اسلامی و بیمه اسلامی، وقف تقویت کرده شفاف ساخته بازسازی کرده و کنترل کند، و این امر منجر به دست یافتن به اهداف منطبق جامعه اسلامی این سازمان ها می شود.
همان طور که گفته شده است که حسابداری حقیقت را آشکار می کند (هاینز، ۱۹۸۸) با این حال، ادامه استفاده از حسابداری مرسوم توسط کاربران و موسسات اسلامی ممکن است منجر به هنجارهای رفتاری در برابر دیدگاه اسلامی شود و در نتیجه در طولانی مدت ممکن است افراد ذینفع از رسیدن به اهداف خود منحرف شوند این امر سازمان های اسلامی را به سمت سازمان های کاپیتالیستی که دارای ارزش های مادی گرایانه هستند منحرف می کند (که با پیکان منحنی که به صورت نقطه خط کشیده شده است و نشان داده شده است) که این امر به نوبه خود باعث دستیابی به اهداف اقتصادی کاپیتالیست خواهد شد.
ثبت دیدگاه