علیرغم فشارها و نقش گمراهکننده عربستان سعودی؛ اما کشورهای غربی و عربهای منطقه به کویت در رابطه با بحران لبنان به عنوان یک میانجی بالقوه نگاه میکنند و خود لبنانیها نیز مشکلی با کویت ندارند و به همین دلیل این کشور میتواند علاوه بر ایفای نقش میانجی میان لبنان و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، نقش آشتی دهنده میان احزاب و طرفهای داخلی لبنان را نیز ایفا کند و تا حد توان اقدامی را برای جلوگیری از وخامت بیشتر اوضاع این کشور در سطوح مختلف انجام دهد.
به گزارش مادوند، روزنامه الأخبار لبنان در یادداشتی درباره بحران لبنان و امکان میانجیگری و ایفای نقش کویت در آن نوشت: کویت در طول تاریخ به پرونده لبنان توجه داشته است. شخصیتهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، رسانهای و مذهبی لبنان میتوانند چیزهای زیادی درباره روابط نزدیک بازترین امارت حوزه خلیج (فارس) (کویت) در دوره گذشته با لبنان بگویند. خاطرهها و داستانهای زیادی از اوایل دهه پنجاه قرن گذشته تا کنون درباره کویت در ذهن لبنانیها وجود دارد و در طرف مقابل نیز همینگونه است و داستانهایی در خاطره کویتیها درباره لبنان و لبنانیها وجود دارد.
در دوران پس از جنگ داخلی لبنان، کویت نقش ارتباطی داشت. این ارتباط فقط به احزاب لبنان محدود نشد، بلکه شامل رهبری سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) و احزاب چپی بود که در خود کویت متحدانی داشتند. مطبوعات کویت همیشه توسط مطبوعات لبنان نمایندگی میشدند و روزنامه نگاران لبنانی در اکثر موسسات رسانهای کویت کار کردهاند. لبنان در آنجا نیز نقش مهمی در زمینه فرهنگی ایفا کرده است.
در سالهای پایانی دهه هشتاد قرن گذشته، کویت و به ویژه صباح الاحمد، امیر فقید آن روابطی با همه احزاب و رهبران لبنان، از جمله میشل عون، رئیس جمهوری آن داشته است. موضوع به همین مساله خلاصه نمیشود و به سطح کمکهای قابل توجه در راستای بازسازی و از بین بردن آثار جنگهای اسرائیل نیز رسید.
اینکه “سلیم الحص”، رئیس جمهوری اسبق لبنان به عنوان اولین مقام عربی حمله رژیم بعث عراق به کویت را محکوم کرد، اتفاقی نبود و بیروت در سطح رهبری، احزاب و رسانههایش از کویت حمایت کرد. این چیزی است که در حافظه کویتیها نیز حک شده است. این امر در موضع سیاسی حاکمان کویت در خصوص مسائل مشکل ساز برای لبنان؛ از جمله موضوع مقاومت در برابر اشغالگران اسرائیل نمایان شد و کویت همچنان شاهد صداهای بلند در محکومیت اشغال و تجاوز اسرائیل و حمایت از مقاومت بود.
امروز، کویت دیگر مانند سابق نیست، این به آن معنا نیست که با لبنان دشمنی دارد؛ اما نقش آن در سایه نقش گمراهکننده عربستان ضعیف شده است، گمراهی که به تمامی کشورهای عرب حوزه خلیج (فارس) از جمله سلطان نشین عمان و همچنین نفوذ قطر ضربه زده است.
این روزها شاهد تسلیم شدن کامل کشورهای مذکور در مقابل خاندان آل سعود هستیم؛ طوری که اگر هریک از آنها بخواهند دست به اقدامی بزنند، باید از قبل با حاکمان ریاض هماهنگ شوند تا مبادا اقدامی انجام دهند که موجب آزرده خاطر شدن آنها شود. این فشارها به ویژه بر کویت به حدی رسیده است که ریاض خواستار اقدامات عملی علیه مخالفان عربستان سعودی در لبنان و سایر کشورها از سوی این کشور شده است.
این امر حاکمان کویت را بر آن داشته است تا اقداماتی را انجام دهند که همه میدانند ناشی از تصمیم خودشان نیست و از اتخاذ این تصمیمها رضایت کامل ندارند، ازجمله این اقدامات میتوان به صدور مجوز خروج مبالغ هنگفت از کویت برای حمایت از گروههای تکفیری در سوریه به بهانه حمایت بشردوستانه یا ایجاد یک کمپین رسانهای و قضایی علیه لبنانیها و کویتیها به بهانه حمایت از حزبالله لبنان اشاره کرد.
امروز همه میدانند که مشکل جدی با لبنان وجود دارد و بیشتر پایتختهای عربی و بینالمللی دیگر میانجی مورد قبول و اطمینان همه لبنانیها نیستند. عربستان سعودی، امارات، بحرین و قطر، حتی اگر درگیریهایی میانشان وجود داشته باشد به یک طرف تبدیل شدهاند و موضوع در رابطه با سوریه، مصر و اتحادیه عرب و همچنین غربیها از اروپا گرفته تا آمریکا نیز همینگونه است.
با این وجود عربستان میداند که نمیتواند همه درها را ببندد و برخلاف لاف زدن مقامات یا مزدورانش در لبنان، نیاز به کسی دارد که قدمی در این راستا بردارد. حتی غربیهایی که نمیخواهند از فشار بر لبنان بکاهند، میدانند که حماقت سعودیها ممکن است به جای دستیابی به تعادل مورد نیاز این کشورها با حزبالله، منجر به ویرانی بیشتر در این کشور شود.
بنابراین، اکنون همه طرفهای مذکور به کویت و الجزایر چه در رابطه با بحران لبنان و چه درباره سوریه، به عنوان میانجیهای بالقوه نگاه میکنند. به همین دلیل طبیعی بود که طرف کویتی به درخواستهای علنی و غیر علنی عربستان با تشویق غرب پاسخ مثبت دهد و تا حد توان اقدامی را برای جلوگیری از وخامت بیشتر اوضاع لبنان در سطوح مختلف انجام دهد.
امروز نمیتوان درباره مشکل میان کویت و احزاب لبنان صحبت کرد و حتی حزبالله که یک کمپین دروغین علیه آن راهاندازی شده است حقیقت ماجرا را میداند و همیشه کویت را از از دیگر کشورهای شبه جزیره عربستان جدا کرده است، موضوع درباره احزاب دیگر لبنان نیز همینگونه است.
به عبارت دیگر، به نظر نمیرسد که لبنانیها مشکلی با ایفای نقش محوری کویت در جوانب مختلف بحران کشورشان چه در رابطه با بحران در روابط با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و چه در بحران موجود میان احزاب این کشور داشته باشند و کویت میتواند نقش آشتی دهنده را میان احزاب لبنان ایفا کند، به ویژه اینکه تمامی این احزاب در سایه اختلافات شدید داخلی در لبنان، یک مرجع خارجی قابل قبول برای انجام گفتوگو میان آنها در مقابل خود نمیبینند.
در این میان، عربستان با رایزنی با کشورهای عضو شورای همکاری، دولت کویت را موظف کرد تا ابتکار عمل ویژهای را برای لبنان اتخاذ کند؛ اما مشکل این است که این ابتکارعمل عمدتاً شامل خواستههای غیرواقعی است و حتی بیانگر ماهیت موارد اختلافی میان خود لبنانیها و میان لبنان و کشورهای عربی و غربی است که میخواهند مقاومت را منحل و آن را خلع سلاح کنند و لبنان را نیز در در جبهه تحت رهبری عربستان قرار دهند.
اینها خواستههایی هستند که هیچکس نمیتواند ادعا کند که در لبنان درباره آنها اجماع نظر و توافق صورت خواهد گرفت، علاوه بر این، اجرای این خواستهها دیگر نیاز به جنگ داخلی ندارد بلکه باید یک جنگ منطقهای و حتی جهانی علیه لبنان ایجاد کند.
مستلزم جنگهای داخلی نیست، بلکه نیاز به یک جنگ منطقهای و شاید جهانی علیه لبنان دارد و نتیجهای جز ویرانی برای لبنان به همراه نخواهد داشت.
انتهای پیام
ثبت دیدگاه