برایمان رفتن «آمیز عبدالطمع» هنوز هم باورکردنی نیست. خیلیهایمان شنونده پر و پاقرص رادیو هم که نبودیم، «صبح جمعه با شما» را گوش میکردیم و در میان کاراکترهای محبوبمان، «آمیز عبدالطمع» یکی از آن دوستداشتنیها بود.
«آمیز عبدالطمع» را رضا عبدی جان میداد. بازیگری که به نوعی سند آبان را به نام خودش زده بود. آبان ماه آمد و آبان ماه ۸۸ سال بعد هم برای همیشه رفت. بعدها که برخی عوامل برنامه طنز رادیو ایران، «جمعه ایرانی» را ساختند که به نوعی ادامهدهنده همان «صبح جمعه با شما» بود، رضا عبدی هم رنگ جدیدی به صدایش داد و «عبدل بیزینس» نام گرفت. همه این شخصیتها برگرفته از نام خودش ـ «عبدی» ـ بود. نویسندهها برای صدایش و کاراکترش اختصاصی مینوشتند و شنونده رادیو هم عادت کرده بود این صدای آشنا را با مختصات کاراکتری خاص بشناسد.
رضا عبدی از آن بچه تهرانیهای اصیل بود. سال ۱۳۱۰ در محلهٔ سرچشمه زاده شد. ۲۳ سال داشت که وارد رادیو شد و با کاراکتری به نام «آمیرزا اکتور رادیو» آغاز به کار کرد.
در تئاتر و سینما هم مشغول بود و تا سال ۱۳۵۷ در بیش از ۲۰ فیلم ایفای نقش کرد.
چند سال پس از انقلاب با فیلم «کفشهای میرزا نوروز» به سینما بازگشت و در «هی جو»، «سفر جادویی»، «پشت دیوار شب» و «مردی از جنس بلور» هم حضور داشت. بازی در سریال «هزاردستان» به کارگردانی علی حاتمی از دیگر فعالیتهای او بوده است. با این همه وفاداریاش به رادیو مثالزدنی بود و تا آنجا جلو رفت و ادامه داد که دیگر بدنش یاری نمیکرد. اواخر عمر نمیتوانست در رادیو حاضر شود اما با سعید توکل، سردبیر قدیمی «صبح جمعه با شما» پادکستی ترتیب داده بودند به نام «شاد شو» و همراه با یک عده از قدیمیهای دیگر که در آن مقطع مورد بیمهری رادیو قرار گرفته بودند از جمله منوچهر آذری باز هم مردم را میخنداندند و شاد میکردند.
سالها قبل وقتی از او درباره آرزویش پرسیدند، پاسخی عاشقانه داد: آرزو دارم «صبح جمعه با شما» همچنان از رادیو شنیده شود و خنده بر لبان مردم بیاورد!
این عشق توسط منوچهر آذری دیگر هنرمند ماندگار رادیو هم توصیف شده است.
آذری در رونمایی از مستند «دیدار با رضا عبدی» گفته بود: تلویزیون فیلمی را راجع به بچهها نشان میداد که در آن فرهنگ مهرپرور، اکبر عبدی و … بودند. من بچه که بودم وقتی به خیابان «باربد» ته لالهزار میرفتم، به دلیل بضاعتی که داشتم فقط عکسهای رضا عبدی را که آن زمان به عنوان هنرمند تئاتر شناخته میشد، میدیدم.
او در ادامه درباره آشناییاش با رضا عبدی هم یادآور شده بود: بعد از آن سالها احساس کردم رابطه نزدیک و صمیمی با رضا عبدی دارم تا اینکه به رادیو آمدم. آمدن به رادیو، عشق و علاقه میخواهد مثل آقای عبدی که با اشتیاق کارش را ادامه داد.
در این زمینه بخوانید:
سال ۹۰ بود که یکی از گفتوگوهای مادوند با رضا عبدی شکل گرفت. در آن زمان ۸۰ سال سن داشت اما صدایش همچنان سرپا بود. از دغدغههایش برای رادیو گفت و از لزوم ساخت طنز؛ اینکه «هیچ متنی مربوط به او نبوده که ممیزی و یا کنار گذاشته شود».
میگفت: «درست است که همه ما مشکلاتی داریم، اما باید به گونهای مشکلات را فراموش کنیم و تنها راه آن خندیدن است.»
به گزارش مادوند، رضا عبدی ۲۳ آبان ۱۳۹۸ درگذشت. در روز تشییع پیکرش این جمله به کررات در بیلبوردها دیده میشد: برای شادی شما ۴۰ سال آمیرزا شدم!
انتهای پیام
ثبت دیدگاه