“در سال جدید میلادی شاید تلفات جنگها رو به کاهش بگذارد اما در ضمن افول نفوذ آمریکا، دورنمای جنگهای منطقهای با توجه به تداوم سایه تقابل بین ابرقدرتها، از اوکراین گرفته تا تایوان، همچنان مطرح خواهد بود.”
به گزارش مادوند، نشریه فارن پالسی در تحلیلی درباره دورنمای جنگ در جهان در سال ۲۰۲۲ مینویسد: پس از گذراندن سالی همراه با تجربه حمله به ساختمان کنگره ایالات متحده، درگیریهای خونبار وحشتناک در اتیوپی، پیروز شدن طالبان در افغانستان، رویارویی قدرتهای بزرگ بر سر اوکراین و تایوان در ضمن تضعیف بلندپروازیهای آمریکا در صحنه جهانی، کووید-۱۹ و وضعیت اضطراری آب و هوایی، به راحتی میتوان دنیایی پرنوسان را تصور کرد.
اما شاید بتوان استدلال کرد که امور از آن چیزی که به نظر میرسند بهتر هستند.
از این گذشته، از برخی جوانب جنگها رو به کاهش بودهاند. تعداد افراد کشته شده در جنگ در سراسر جهان از سال ۲۰۱۴ عمدتاً کاهش یافته است – البته اگر تنها کسانی را که مستقیماً در جنگ کشته شدهاند حساب کنیم. بر اساس آمار و ارقام برنامه موسوم به “برنامه دادههای درگیری اوپسالا”، ارقام تا پایان سال ۲۰۲۰ نشان میدهند که تلفات نبردها نسبت به هفت سال قبل کاهش یافته که عمده دلیلش فروکش کردن کشتار وحشتناک در سوریه است.
تعداد جنگهای بزرگ نیز از اوجش در سالهای اخیر فروکش کرده است. علیرغم تهدید ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه علیه اوکراین، کشورها به ندرت با یکدیگر وارد جنگ شدهاند. درگیریهای محلی بیش از هر زمان دیگری بالا میگیرند، اما شدت آنها کمتر است. در بیشتر موارد، جنگهای قرن بیست و یکم نسبت به جنگهای قرن قبلی کمتر مرگبار هستند.
یک آمریکای محتاطتر نیز ممکن است تاثیری مثبت داشته باشد. خشونتهای دهه ۱۹۹۰ در بوسنی، رواندا و سومالی؛ جنگهای افغانستان و عراق پس از ۱۱ سپتامبر؛ عملیات مرگبار سریلانکا علیه تامیلها؛ و فروپاشی لیبی و سودان جنوبی همگی در زمان – و در برخی موارد به لطف – تسلط آمریکا بر غرب اتفاق افتادند. اینکه روسای جمهور اخیر آمریکا از توسل به زور برای سرنگون کردن دشمنان خودداری کردهاند، چیز خوبی است. بعلاوه، نباید در قدرت واشنگتن حتی در دوران اوجش پس از جنگ سرد مبالغه کرد؛ کشوری که حتی در غیاب یک حمله، همواره تلاش کرده است تا رهبران سرکش (مثل عمر البشیر، رهبر سابق سودان) را تسلیم اراده خود کند.
به هر حال، تلفات جنگی تنها بخشی از داستان را بیان میکند. جنگ در یمن بیشتر از بابت گرسنگی یا بیماریهای قابل پیشگیری جان مردم و عمدتاً زنان و کودکان را میگیرد تا خشونت. میلیونها اتیوپیایی به دلیل جنگ داخلی این کشور از ناامنی غذایی حاد رنج میبرند. درگیری با افراط گرایان در سایر نقاط آفریقا اغلب منجر به مرگ هزاران نفر نمیشود، اما میلیونها نفر را از خانههایشان آواره میکند و باعث تخریبهای انسانی میشود.
دخالت خارجی در جنگها این خطر را ایجاد میکند که از درگیریهای محلی آتش درگیریهای بزرگتری روشن شود و قدرتهای بزرگ با هم برخورد کنند.
از زمانی که طالبان قدرت را در ماه اوت در افغانستان به دست گرفت، سطح خشونت در افغانستان به شدت کاهش یافته است، اما گرسنگی، پدیدهای عمدتاً ناشی از سیاستهای غرب، میتواند باعث کشته شدن افغانهای بیشتری – از جمله میلیونها کودک – نسبت به جنگ دهههای گذشته شود. در سرتاسر جهان، تعداد آوارگان، که بیشتر آنها به دلیل جنگ بودهاند، به رکورد بالایی رسیده است. به عبارت دیگر میتوان گفت شاید تلفات جنگها کاهش یافته باشند، اما درد و رنج ناشی از این جنگها کاهش نیافتهاند.
علاوه بر این، کشورها حتی زمانی که مستقیماً در جنگ نیستند، به شدت رقابت میکنند. آنها با حملات سایبری، کمپینهای انتشار اطلاعات دروغ، مداخله در انتخابات، فشار اقتصادی و استفاده ابزاری از مهاجران باهم میجنگند. قدرتهای بزرگ و منطقه ای برای کسب نفوذ، اغلب از طریق متحدان محلی، در مناطق جنگی رقابت میکنند. جنگ نیابتی تاکنون باعث درگیری مستقیم میان کشورهای مداخلهگر نشده است. در واقع، برخی از آنها به طرز ماهرانهای از خطر گذر میکنند: روسیه و ترکیه با وجود حمایت از طرفهای رقیب در درگیریهای سوریه و لیبی، روابط صمیمانه خود را حفظ میکنند. با این حال، دخالت خارجی در درگیریها این خطر را ایجاد میکند که درگیریهای محلی جرقه جنگهای بزرگتری را بزنند.
مناقشاتی که قدرتهای بزرگ را درگیر میسازند بهطور فزایندهای خطرناک به نظر میرسند. پوتین ممکن است بر سر حمله دیگری به اوکراین قمار کند. درگیری چین-آمریکا بر سر تایوان در سال ۲۰۲۲ بعید است، اما ارتشهای دو کشور به طور فزایندهای در حوزه این جزیره و همین طور در حوزه دریای چین جنوبی با وجود تمام خطرات درهم تنیده موجود، با یکدیگر مناقشه پیدا می نند. اگر توافق هستهای با ایران از بین برود، که اکنون محتمل به نظر میرسد، آمریکا یا اسرائیل ممکن است – احتمالاً حتی در اوایل سال ۲۰۲۲ – تلاش کنند تا تأسیسات هستهای ایران را از بین ببرند و این احتمالاً تهران را وادار به رفتن سمت روند نظامی کند و در عین حال در سرتاسر منطقه واکنش نشان دهد. به عبارت دیگر، یک اتفاق ناگوار یا اشتباه محاسباتی میتواند جنگ بیندولتی را در پی داشته باشد.
با وجود هر تصوری درباره نفوذ آمریکا، کاهش آن ناگزیر خطراتی را با توجه به اینکه قدرت و ائتلافهای آمریکا چندین دهه ساختار امور جهانی را تشکیل داده، به همراه خواهد داشت. هیچ کس نباید در مورد این افول اغراق کند: نیروهای آمریکایی هنوز در سراسر جهان مستقر هستند، ناتو پابرجاست، و دیپلماسی اخیر واشنگتن در آسیا نشان میدهد که هنوز میتواند ائتلافها را جوری که هیچ قدرت دیگری نمیتواند، رهبری کند. اما در ضمن وجود نوسان فراوان، رقبای واشنگتن در حال بررسی هستند تا ببینند تا کجا میتوانند پیش بروند.
خطرناکترین کانونهای پر التهاب امروز – خواه اوکراین، تایوان، یا رویارویی با ایران – به نوعی با تلاش جهان برای یک تعادل جدید مربوط میشوند. اختلال کارکرد آمریکا شاید کمک چندانی به بهبود این وضعیت نکند.
انتقال ظریف قدرت در سطح جهانی مستلزم خونسردی و پیش بینی پذیر بودن است – نه انتخاباتی پرجنجال و افت و خیز سیاستها از دولتی به دولت دیگر.
بیماری همهگیر کووید-۱۹ بدترین بلایای انسانی جهان را تشدید کرده و فقر، افزایش هزینههای زندگی، نابرابری و بیکاری را به نحوی که به خشم عمومی دامن میزند، تشدید کرده است؛ خشمی که در سال گذشته در تصاحب قدرت در تونس، کودتای سودان و اعتراضات در کلمبیا نقش داشت. آسیب اقتصادی ناشی از کووید-۱۹ میتواند برخی از کشورها را تا نقطه در هم شکستن تحت فشار قرار دهد. اگرچه این روند دربردارنده جهش از نارضایتی به اعتراض، از اعتراض به بحران و از بحران به درگیری است؛ بدترین علائم این بیماری همه گیر ممکن است هنوز در راه باشند.
بنابراین، هر چند جریانهای تحتانی آزاردهنده امروز هنوز باعث تشدید تلفاتی جنگی یا درگیر ساختن جهان در آتش جنگ نشدهاند اوضاع هنوز بد به نظر میرسد. هر چند فهرست جنگهای سال جدید مشخص است اما این جنگها میتوانند به راحتی وضعیت را بدتر کنند.
انتهای پیام
ثبت دیدگاه